نسبت های مالی ارزش بازار راهی عالی برای اثربخشتر کردن فرایند بررسی سهام با استفاده از فرمولهای ریاضی هستند. معاملهکنندگان سهام از این معیارها برای آنالیز کردن سهام و یافتن ایدههای بالقوهی سرمایهگذاری استفاده میکنند. این مقاله به بررسی دقیق نسبت های مالی بازار و نحوهی استفاده از آنها برای طراحی استراتژیهای سرمایهگذاری میپردازد.
نسبت های مالی بازار چیست؟
نسبت های مالی بازار فرمولهایی هستند که برای به دست آوردن قیمت سهام یک شرکت به کار میروند. فرمولهای مختلفی وجود دارند که در تکنیکهای آنالیز مختلفی و در کنار یکدیگر به کار گرفته میشوند. با این حال میتوان با اطمینان گفت که نسبت های مالی بازار به چارچوب پایهی یک شرکت را در اختیار تحلیلگران سهام میگذارند و ممکن است به آنها در یافتن سهام بیش یا کمتر از حد ارزشگذاری شده کمک کنند.
۵ نسبت مالی مهم بازار که باید آنها را بشناسید
نسبت های متفاوت بازخوردهای متفاوتی را برای سرمایهگذاران در بر دارند. تکیه کردن تنها بر یک نسبت خاص هیچگاه کار عاقلانهای نیست چرا که یک نقطه داده ممکن است تنها یک جنبه را در نظر بگیرد، درحالی که دیگر نسبت ها میتوانند اطلاعات به دست آمده را در جهتی مخالف رد کنند. با یک دید وسیعتر (در نظر گرفتن نسبتهای مختلف) میتوان تصمیمات مالی آگاهانهتری گرفت. در زیر فهرستی از نسبت های مالی بازار که باید در هنگام آنالیز سهام در نظر داشته باشید آورده شده است:
- نسبت P/E
- نسبت بازده سود سهام
- ارزش بازار
- ارزش دفتری سهام
- نسبت قیمت به ارزش دفتری
۱. نسبت قیمت به درآمد (P/E) = قیمت به ازای سهم/درآمد به ازای سهم (EPS)
نسبت P/E که به عنوان نسبت قیمت/درآمد نیز شناخته میشود، یکی از محبوبترین نسبت های مورد استفاده توسط سرمایهگذاران برای معین کردن ارزش یک سهم به حساب میآید. این نسبت قیمت فعلی سهم را در مقابل درآمد نسبت به سهم (EPS) اندازه میگیرد. نسبت P/E پولی را که سرمایهگذار باید برای یک دلار از درآمد شرکت خرج کند، محاسبه میکند.
صنایع یا بازارهای سهام مختلف میانگین و رنج P/E مختلفی برای مبادلات خود دارند. برای مثال، نسبت P/E بازار مسکن ممکن است بر روی عدد ۲۰ و در مقابل بازار خدمات مالی نسبتی برابر با ۱۲ داشته باشد. این نسبت فاکتوری مهم در هنگام ارزشگذاری سهام است.
نسبت P/E بالا میتواند به این معنا باشد که سهام ارزش بیشتری دارد، زیرا سرمایهگذاران قیمت بالاتری برای هر دلار از درآمد شرکت میپردازند. این نسبت همچنین اعتماد سرمایهگذاران را نشان میدهد که میتواند به معنی انتظار افزایش درآمد یا داشتن پتانسیل رشد باشد.
نسبت P/E پایین نشاندهندهی این است که قیمت سهم به نسبت درآمد پایین بوده که خود به معنای ارزشگذاری کمتر از حد آن سهام است. در مقابل، نسبت پایین میتواند به معنای احتمال پایین پیشرفت یا مشکلات احتمالی پیش روی شرکت باشد.
محدودیتهای نسبت P/E
این نسبت پیشبینیهای رشد EPS یک شرکت را نادیده میگیرد. سهام دارای نسبت P/E بالا همچنان گزینهی خرید جذابی برای سرمایهگذاران هستند چرا که رشد EPS در نهایت منجر به کاهش نسبت P/E خواهد شد. علاوه بر این، در این نسبت بدهی شرکت نیز مستقیماً مورد توجه قرار نمیگیرد که ممکن است تأثیر مالی قابل توجهی بر وضعیت شرکت داشته باشد.
-
نسبت بازده سود سهام = سود سالانه/قیمت سهم
نسبت بازده سود سهام به سرمایهگذاران کمک میکند تا از میزان بازگشت سرمایهی خود مطلع شوند. این نسبت، نسبت سود سهامی را که یک شرکت پرداخت میکند در مقایسه با قیمت بازار سهام خود آن نشان میدهد.
باید در نظر داشت که بسیاری از شرکتها سود سالانهای پرداخت نمیکنند که در این صورت این نسبت در مورد آنها کاربرد ندارد. شرکتهای جوان اغلب به جای پرداخت سود سهام در تلاش برای دستیابی به نرخهای رشد بالقوه قویتر، سود را دوباره در کسبوکار خود سرمایهگذاری میکنند. در مقابل، شرکتهای قدیمی و بالغتر ممکن است برای بازگرداندن بخشی از سود خالص خود به سهامداران سهل گیر تر باشند.
بازده بالاتر یا پایینتر باید با در نظر گرفتن شرکت و صنعت مرتبط آن تفسیر شود. شرکتهای بالغ پتانسیل رشد کمتری نسبت به شرکتهای جوان و به سرعت در حال رشد دارند. در عوض، برخی از این شرکتها بازده بیشتری نسبت به بازده پایینتر شرکتهای جوان دارند.
برای جمعبندی، نسبت سود تقسیمی لزوماً تأثیر مستقیمی بر ارزشگذاری سهام ندارد، بلکه به سرمایهگذاران نشان میدهد که چه مقدار از سود خالص یک شرکت به سهامداران بازگردانده شده است، در نتیجه این موضوع به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا سهامی را انتخاب کنند که ممکن است با نیازهای سرمایهگذاری آنها هماهنگ باشد.
محدودیتهای نسبت بازده سود سهام
ارقام بازده سود ممکن است به اشتباه تفسیر شوند. برای مثال، بازده بالاتر ممکن است در هنگام سقوط قیمت سهم اتفاق بیفتد که بر خلاف افزایش بازده است. همچنین توجه کنید که بازگشت سود هیچگاه تضمین شده نیست و شرکتها ممکن است زمانی تصمیم به قطع بازگرداندن سود خود بگیرند، خصوصاً هنگامی که شرکت یا صنعت به مشکل بر میخورند. این موضوع ممکن است بسیاری از سرمایهگذارانی را که به دنبال بازده هستند در موقعیتی سخت قرار دهد.
-
ارزش بازار = قیمت سهم × تعداد سهام موجود
این عدد اندازهی شرکت را نشان میدهد. شرکتهای بزرگ شرکتهایی با ارزشی بیش از ۵ میلیارد دلار هستند، در مقابل، شرکتهای متوسط ارزش بازاری بین ۱ تا ۵ میلیارد دلار دارند. ارزش بازار شرکتهای کوچکتر کمتر از ۱ میلیارد دلار است؛ و این معیار یکی از کلیدیترین موارد در بازار سهام است.
باید توجه داشت که قیمت سهام خود به تنهایی نشاندهندهی اندازهی شرکت نیست. اگر شرکت الف سهامی با قیمت ۵۰ دلار و ارزشی معادل ۲ میلیارد دلار داشته باشد بازهم از شرکت ب که سهامش ۲۰ دلار قیمت دارد اما ارزش آن به ۱۰ میلیون دلار میرسد کوچکتر است. شرکت الف یک شرکت متوسط و شرکت ب یک شرکت بزرگ به حساب میرود.
محدودیتهای ارزش بازار
این نسبت صرفاً به ارزش سهام در لحظه توجه داشته و کیفیت پیشروی کمی دارد. با این حال، این نسبت میتواند سرمایهگذار را قادر سازد تا در تلاش برای دستیابی به اهداف خود، پورتفولیوی خود را به طور مؤثرتری ساختار دهد. نسبت ارزش بازار تمرکز بر شرکتهای بزرگتر و توسعهیافتهتر یا شرکتهای کوچکتر را که ممکن است پتانسیل رشد بیشتری داشته باشند، ممکن میسازد.
-
ارزش دفتری سهام = (حقوق صاحبان سهام – سهام ترجیحی)/تعداد سهام موجود
ارزش دفتری سهام ارزش موجودی پس از کم کردن بدهیها با فرض نقد شدن تمام داراییهای شرکت را نشان میدهد. ارزش دفتری سهام معیاری است که در بنیان ریاضی خود به آینده نگاه نمیکند. اگر شرکتی پایینتر ارزش دفتری خود معامله میکند، ممکن است نشانهای از این باشد که اتفاق دیگری در حال وقوع است یا اینکه سرمایهگذاران نسبت به خطرات احتمالی پیش رو محتاط هستند. بنابراین، این معیار یک شاخص احتمالی از سلامت یک شرکت و میزان خوشبین بودن سرمایهگذاران به پتانسیل رشد آن در آینده است.
محدودیتهای ارزش دفتری سهام
ارزش دفتری یک شرکت داراییهای غیر مادی آن را از معادله حذف میکند. مقایسهی ارزش دفتری سهام با ارزش سهام در بازار ممکن است مشکلاتی در بر داشته باشد چرا که این دو فرمول به طور بنیادی با یکدیگر تفاوت داشته و احتمال در نظر نگرفته شدن پتانسیل رشد نیز وجود دارد.
-
نسبت قیمت به ارزش دفتری = ارزش بازار/ارزش دفتری
این نسبت P/B برای یافتن ارزش شرکت با مقایسهی ارزش بازار و ارزش دفتری آن به کار میرود. اگر این نسبت بیش از یک باشد، سهام با ارزشی بیشتر از ارزش دفتری معامله میشود؛ اگر نسبت کمتر از یک باشد، قیمت سهم کمتر از ارزش دفتری معامله میشود.
نسبت بزرگتر از یک بدین معناست که سهام یک شرکت در حال معامله شدن با ارزشی بیش از ارزش داراییهای آن شرکت است. این موضوع به سرمایهگذاران میفهماند که شرکت دارای آیندهای سودآور است و باقی سرمایهگذاران حاضرند برای داشتن بخشی از این سود هزینهی بیشتری هم بپردازند. پتانسیل رشد مورد انتظار بیشتر معمولاً نسبتهای P/E و P/B بالاتری را به همراه دارد.
نسبت قیمت به ارزش دفتری کمتر از یک به معنای این است که سرمایهگذاران حتی علاقهای به خرید سهام شرکت به قیمت دفتری آن نیز ندارند. نسبت پایینتر به معنای ترس یا دید منفی سرمایهگذاران به آیندهی شرکت مدنظر است.
محدودیتهای نسبت P/B
نسبت P/B داراییهای غیرمادی یک شرکت را در نظر نمیگیرد؛ داراییهایی که در دوران مدرن بخش مهمی از بسیاری از تکنیکهای ارزشگذاری سهام هستند.
سوالات متداول
چرا نسبت های مالی بازار مهم هستند؟
این نسبت ها به این علت از اهمیت بالایی برخوردارند که اطلاعات زیادی را دربارهی بخشهای مهمی از شرکت در اختیار ما میگذارند و به همین علت است که سرمایهگذاران حرفهای معمولاً از بیش از یک نسبت استفاده میکنند. نسبتهای مالی بازار مانند تکههای یک پازل هستند. این تکهها هرکدام باید به طور جداگانه آنالیز شده تا تصویری کلی را برای تصمیمگیریهای مالی آگاهانه در اختیار بگذارند. هنگام مقایسهی سهام صنایع مشابه، سرمایهگذاران اغلب ارقام نسبی مشابهی را میبینند. با این حال، اگر یک سرمایهگذار زمان بیشتری را برای بررسی این نسبتها بگذارد، در نهایت به تفاوتهایی دست خواهد یافت که فرصتهای سرمایهگذاری جدیدی را برای او ایجاد خواهند کرد.