چهارشنبه, دسامبر 25, 2024

صحت یا دروغ افسانه های معامله گری

معامله‌گران حین شروع کار در بازار با موجی از اطلاعات مواجه می‌شوند. آیا باید همیشه 1% از حساب خود را در هر معامله ریسک کنید یا 5% آن را؟ اندیکاتور RSI بهتر است یا استوکاستیک؟ بیت کوین واقعاً قابل‌اعتماد است؟ کسانی که توانایی تفکیک این اطلاعات را دارند می‌توانند موفق شوند.

حقایق یا دروغ های بازار فارکس

در بازار فارکس ادعاهایی مطرح می شود که به عنوان یک تریدر، تحلیلگر و فعال این بازار باید در مورد صحت یا عدم صحت این ادعاها اطلاعات کافی داشته باشیم. در ادامه برخی از این حقایق یا دروغ های بازار فارکس را با هم بررسی می کنیم:

حقیقت یا دروغ شماره 1: معامله‌گران نیازمند پیشینه و تحصیلات اقتصادی هستند.

“ترید کردن ارتباط کمی با “ دانش اقتصادی” دارد و بیشتر از آنکه با مفهوم مرتبط باشد با عملکرد ارتباط دارد” – پل رابینسون، استراتژیست.

دانش مالی و اقتصادی برای درک نحوه عملکرد فارکس و سایر بازارها مفید است. بااین‌حال، مهارت در ریاضیات و مهندسی، معامله‌گران را برای تجزیه‌وتحلیل عوامل اقتصادی (تحلیل فاندامنتال) و الگوهای نمودار فارکس (یا همان تحلیل تکنیکال) بهتر آماده می‌کند. مهم نیست که چقدر در مورد بازارهای مالی آگاهی دارید، اگر نتوانید داده‌های جدید را به‌سرعت، روشمند و متمرکز پردازش کنید، بازنده خواهید بود.

پاسخ: دروغ است.

نکته تخصصی: برای معامله کردن، به‌جای تمرکز بر دانش مالی و اقتصادی، بر توسعه مهارت‌های تحلیلی تمرکز کنید.

حقیقت یا دروغ شماره 2: معامله‌گری آسان است!

معامله بازکردن بسیار آسان ولی سودده بودن معامله دشوار است.» – پیتر هنکس، تحلیلگر

معامله‌گری مانند شروع یک کسب‌وکار است. برای موفقیت، باید از اشتباهات خود درس بگیرید و قوانینی برای محافظت از سرمایه خود داشته باشید. مانند یک کسب‌وکار، داشتن استراتژی‌های مناسب برای شرایط مختلف بازار بسیار مهم است. راه‌اندازی یک کسب‌وکار آسان است، و به‌طور مشابه، معامله‌گری هم همینطور آسان است. ولی توسعه استراتژی‌های موفق و کسب درآمد از آن قطعاً سخت است.

پاسخ: صحت دارد

نکته تخصصی: اگر معاملات ابتدایی شما به‌خوبی پیش برود، معامله‌گری آسان به نظر می‌رسد، اما سودآوری در بلندمدت موضوع دیگری است. با بررسی معاملات خود، حجم مناسب، تنظیم استاپ و کنترل احساسات خود، آسان معامله کنید.

حقیقت یا دروغ شماره 3: با یک حساب کوچک نمی‌توانید موفق شوید

بازدهی 20٪ بدون در نظر گرفتن اندازه حساب، بازهم 20٪ بازدهی است” – پل رابینسون

آیا میشه با یک حساب کوچک موفق شد؟ این موضوع کاملاً بستگی به تعریف شما از موفقیت دارد. یک حساب باید به‌اندازه کافی بزرگ باشد تا پارامترهای مدیریت ریسک مناسب را در خود جای دهد. اما موفقیت نسبی است. نرخ بازدهی بر اساس درصد است و نه بر اساس اندازه حساب.

اگر حساب واقعی کوچک داشته باشید و بازدهی حساب شما (مثلاً 20%) به‌اندازه کافی ارزشمند نباشد، به‌مرورزمان انگیزه خودتان را دست می‌دهید.

پاسخ: بستگی دارد

نکته تخصصی: اندازه حساب شما وابسته به اهداف و موفقیت‌های قبلی شما است. مثلاً معامله‌گران باتجربه حساب بزرگ‌تری دارند، اما برای شروع، روی درصد بازدهی تمرکز کنید.

حقیقت یا دروغ شماره 4: یک معامله‌گر سودده، در اکثر معاملات خود برنده می‌شود.

نیک کاولی، تحلیلگر: “به کیفیت معاملات فکر کنید، نه کمیت آن‌ها“.

معامله‌گر سودده یعنی بیشتر ازآنچه ضرر می‌کند، سود کسب می‌کند پس تعداد معاملاتی که برنده می‌شوید بی‌ربط است.

فرض کنید پنج معامله برنده‌شده‌اید و 5000 دلار به دست می‌آورید، اما یک معامله را ضرر کرده‌اید و 6000 دلار ازدست‌داده‌اید. در اینجا شما بیشتر برنده‌شده‌اید، اما درمجموع ضرر کرده‌اید. معامله‌گران سودده پارامترهای ریسک به ریوارد سفت و سختی را برای یک معامله تعیین می‌کنند برای مثال ممکن است 500 دلار ریسک کنند تا 1000 دلار به دست آورند، نسبت ریسک به ریوارد 1:2 است.

اگر یک معامله‌گر با استفاده از این روش پنج معامله انجام دهد، سه مورد از آن‌ها را ببازد و در دو مورد برنده شود، همچنان 500 دلار سود کرده است (سود 2000 دلار – ضرر 1500 دلار). از چند ضرر نترسید، اگر روند شما درست باشد، یک معامله بزرگ برنده می‌تواند تمام ضررها را جبران کند.

پاسخ: دروغ است.

نکته تخصصی: بسیاری از معامله‌گران موفق، معاملات زیادی را می‌بازند، اما اغلب اوقات این امر آن‌ها را اذیت نمی‌کند. به‌جای نگرانی بر روی ضررها، روی ایجاد تنظیمات مناسب تمرکز کنید.

شماره 5: باید زمان زیادی را صرف نظارت بر معاملات کنید.

پل رابینسون: “صرف زمان زیاد بر روی نظارت معاملات، نتیجه عکس دارد چراکه وسواس مدیریت‌های کوچک بسیار زیاد می‌شود.”

اینکه چقدر زمان صرف معامله و نظارت بر معاملات می‌کنید، به سبک معاملاتی شما بستگی دارد. به‌عنوان‌مثال، کسانی که از استراتژی اسکالپینگ استفاده می‌کنند، تعداد زیادی معامله در طول روز انجام می‌دهند و موقعیت‌های زیادی را وارد و خارج می‌شود و باید در کوتاه‌ترین بازه‌های زمانی به معاملات خود توجه زیادی داشته باشد.

اما معامله‌گران در سبک معاملاتی پوزیشن گیری احتیاجی به‌صرف زمان زیاد برای نظارت معاملات خود ندارند، زیرا معاملات آن‌ها ممکن است هفته‌ها، ماه‌ها یا حتی بیشتر طول بکشد.

پاسخ: بستگی دارد

نکته تخصصی: اول از خود بپرسید که چه سبک معامله‌گری هستید (اسکالپر، سویینگ یا پوزیشن). بازه‌های زمانی کوتاه یعنی نظارت و تجزیه‌وتحلیل دائمی.

حقیقت یا دروغ شماره 6: حد ضرر ثابت و ایجادشده به حد ضرر ذهنی برتری دارد

معامله‌گران بی‌ملاحظه از حد ضرر ذهنی و معامله‌گران منضبط از حد ضرر واقعی استفاده می‌کنند» – نیک کاولی

برخی از معامله‌گران، از یک ” حد ضرر ذهنی” استفاده می‌کنند مخصوصاً در شرایط بد بازار. مشکل این است که «حد ضرر ذهنی» عددی است که شما را نگران پولی که در حال از دست دادن هستید می‌کند. ممکن است در مورد جهت بازار نگران باشید اما لزوماً مجبور به خروج از معامله خود نمی‌شوید.

حد ضرر ثابت کاملاً متفاوت است، اگر قیمت به حد ضرر شما برسد، از موقعیت خارج می‌شوید، هیچ اما یا اگر وجود ندارد. اعمال مدیریت مناسب سرمایه و ریسک یعنی ایجاد حد ضررهای محکم و ثابت.

پاسخ: حقیقت دارد

نکته تخصصی: یکی از اشتباهات رایج نادیده گرفتن حد ضرر است. وقتی معامله‌ای در مسیر پیش‌بینی‌شده شما جلو می‌رود، عدد سود می‌تواند شما را کور کند اما باید همواره در برابر چرخش بازار از خودتان محافظت کنید.

حقیقت یا دروغ شماره 7: موفقیت در معامله ارزهایی است که کمترین اسپرد را دارند

فرصت‌های مناسب نباید به‌اندازه کافی شکننده باشند که یک اسپرد بزرگ سوددهی را از بین ببرد” – پل رابینسون

اسپردها به‌نوعی نشان‌دهنده هزینه اولیه معاملات هستند. شما ممکن است ارزی را در نظر داشته باشید که اسپرد بالایی دارد، اما یک فرصت عالی معاملاتی است. به‌طور مشابه، ممکن است ارزی با نقدینگی بالا و اسپرد کم‌پیدا کنید، اما پتانسیل معاملاتی زیادی نداشته باشد.

جواب: دروغ است

نکته تخصصی: اسپرد می‌تواند هزینه قابل‌توجهی را ایجاد کند، اما اجازه ندهید که تنها عامل تعیین‌کننده ارز معاملاتی شما باشد.

حقیقت یا دروغ شماره 8: تخصص در تحلیل اقتصادی اهمیت دارد

«تحلیل اقتصادی تنها بخشی از معامله‌گری است. تحلیل اقتصادی و تحلیل تکنیکال باهم حرکت می‌کنند» – دیوید سانگ، استراتژیست

تحلیل اقتصادی یک رویداد بنیادی به معامله‌گران کمک می‌کند دید وسیع‌تری از بازار داشته باشند. اطلاعات صحیح از نیروهای بنیادی اقتصاد و صنایع معامله‌گر را قادر می‌سازد تا قیمت‌ها و تحولات آینده را پیش‌بینی کند. این شیوه با آنالیز تکنیکال متفاوت است.

تخصص در تحلیل اقتصادی مهم است. بااین‌حال، تخصص در تحلیل تکنیکال نیز همین‌طور است. بسیاری از معامله‌گران موفق تحلیل‌های بنیادی و تکنیکال را باهم ترکیب می‌کنند.

جواب: حقیقت دارد

حقیقت یا دروغ شماره 9: معامله بر روی اخبار جز بزرگ‌ترین فرصت‌هاست

اتخاذ یک تصویر کلی صحیح از یک موضوع می‌تواند پربازده‌تر از “صرفاً معامله بر روی اخبار” باشد” – پل رابینسون

اخبار می‌توانند حرکت‌های بزرگی در بازار ایجاد کنند، اما این بدان معنا نیست که معامله بر روی اخبار یعنی دستیابی به فرصت‌های بزرگ. مثلاً نوسانات رویدادهای خبری مهم اغلب اسپردها را افزایش می‌دهد و به‌نوبه خود هزینه‌های معاملاتی را بالا می‌برد. علاوه بر این معایب، امکان دارد که بازار برخلاف حرکت کند و معامله‌گران را در معاملات خود قفل کند.

پاسخ: دروغ است

نکته تخصصی: معامله بر روی اخبار کار جالبی به نظر می‌رسد، اما حرکت بازار در زمان انتشار غیرقابل‌پیش‌بینی است. اغلب بهتر است از چنین نوسانات بالایی دورباشید.

حقیقت یا دروغ شماره 10: مدیریت احساسات در حین معامله حیاتی است

احساسات منفی مانند ترس و طمع را می‌توان بدون سرکوب احساسات مثبت مدیریت کرد” – پل رابینسون

کنار گذاشتن کامل احساسات در معامله‌گری، غیرممکن است. احساسات منفی مانند ترس و طمع باید بدون سرکوب احساسات مثبت مدیریت شوند، مانند اعتماد و اعتقاد قوی که به شما کمک می‌کند به سمت بهترین فرصت‌ها بروید. اصول و مهارت های تحلیل سنتیمنتال در اینجا به شما کمک می کند.

جواب: حقیقت دارد

نکته تخصصی: حتی باتجربه‌ترین معامله‌گران نیز در اوج هیجان بازار احساساتی می‌شوند، اما نحوه مهار این احساسات تفاوت را ایجاد می‌کند.

مقالات مرتبط

پاسخی ارسال کنید

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

شبکه‌های اجتماعی

0FansLike
2FollowersFollow
0SubscribersSubscribe

آخرین مقالات