در برابر منظره عوامل تحلیل فاندامنتال در حال فرسایش، بازارها به طور فزایندهای نسبت به ریسکهای سیاسی حساستر میشوند زیرا ظرفیت آنها برای فریب خوردن در برابر نوسانات گسترده بازار تقویت میشود. زمانی که ایدئولوژیهای لیبرال-محور(یعنی طرفداران تجارت آزاد و بازارهای سرمایه یکپارچه) در مقیاس جهانی توسط جنبشهای ملیگرا و پوپولیستی مورد تهاجم قرار میگیرند، نوسانات ناشی از عدم قطعیت نتیجه مسلم آن است.
آنچه ریسک سیاسی را بسیار خطرناک و دشوار میکند، توانایی محدود سرمایهگذاران برای قیمتگذاری است. بنابراین ممکن است با ادامه مسیر غیرقابل پیشبینی چشمانداز سیاسی جهانی، تریدرها در وضعیت بدی قرار بگیرند. علاوه بر این، پدیدههایی همچون شیوع ویروس کرونا در سال 2020، میتوانند اثر مسری مشابهی داشته باشند.
به طور کلی، بازارها واقعاً به دستهبندیهای سیاسی اهمیت نمیدهند، بلکه بیشتر به سیاستهای اقتصادی تعبیهشده در دستور کار حاکم (نفر، گروه یا هرچی) توجه دارند. سیاستهایی که رشد اقتصادی را تحریک میکنند معمولاً به عنوان یک آهنربا برای سرمایهگذارانی عمل میکنند که به دنبال سرمایهگذاری در جایی هستند که بالاترین بازدهی را به دست میآورند.
سیاستهایی همچون اجرای طرحهای محرک مالی، تقویت حقوق مالکیت، میسر ساختن جریان آزادانه کالاها و سرمایه و انحلال مقررات کاهشدهنده رشد. اگر این سیاستها فشار تورمی ایجاد کنند، بانک مرکزی ممکن است در واکنش به آن نرخ بهره را افزایش دهد. این کار، بازده داراییهای داخلی را افزایش میدهد، سرمایهگذاران را جذب میکند و ارزش ارز را بالا میبرد.
برعکس، دولتی که تمایلات ایدئولوژیک زیربنایی آن بر خلاف مسیر جهانی شدن است، ممکن است باعث فرار سرمایه شود. رژیمهایی که به دنبال پاره کردن رشتههایی هستند که باعث یکپارچگی اقتصادی و سیاسی شده است، معمولاً چالهای از عدم اطمینان ایجاد میکنند و سرمایهگذاران نمیخواهند نزدیک آن بشوند. مضامین ملیگرایی افراطی، حمایتگرایی و پوپولیسم، مکرراً نشان دادهاند که اثرات مخربی بر بازار دارند.
اگر کشوری تحت اثر یک تغییر ایدئولوژیکی قرار بگیرد، تریدرها وضعیت را ارزیابی میکنند تا ببینند آیا این وضعیت بهطور بنیادی پاداش ریسک آنها را تغییر میدهد یا خیر. اگر چنین باشد، آنها ممکن است سرمایه خود را دوباره تقسیم بکنند و فرمولهای جدیدی برای استراتژیهای معاملاتی خود ایجاد بکنند تا نسبت ریسک به پاداش را به نفع خود تغییر دهند. با انجام این کار، نوسانات افزایش مییابد، اما از آنجایی که استراتژیهای بازرگانی دوباره ساخته و پرداخته شده، در بازتوزیع مجدد سرمایه در بازار بین داراییهای مختلف انعکاس مییابد.
اروپا: منتقد پوپولیسم اتحادیه اروپا در ایتالیا
در ایتالیا، انتخابات 2018 بازارهای منطقهای را تحت تأثیر قرار داد و در نهایت تقریباً کل سیستم مالی را تحت فشار قرار داد. جناح راست ضد نظام Lega Nord برنده شد و جنبش همهجانبهای بر اساس یک کمپین پوپولیسم با ریجکت وضعیت موجود پایهگذاری شد. سپس عدم قطعیت همراه با قیمتگذاریهای جدید انجام شد و نوسانات قابلتوجهی پدیدار گشت.
حداکثر میزان قابلقبول و مدیریت ریسک برای نگهداری داراییهای ایتالیا افزایش یافت و در افزایش بیش از 100 درصدی بازده اوراق قرضه 10 ساله ایتالیا منعکس شد. این نشان داد که سرمایهگذاران برای تحمل آنچه که سطح بالاتری از ریسک تصور میکنند، خواستار بازدهی بالاتری هستند. این موضوع، همچنین در افزایش چشمگیر اسپرد سوآپهای اعتباری در بدهیهای دولتی ایتالیا در بحبوحه ترس افزایشیافته مبنی بر اینکه ایتالیا ممکن است کانون بحران بدهی دیگری در اتحادیه اروپا باشد، منعکس شد.
با افزایش بازده اوراق قرضه مدیترانهای در میان ترس از بحران بدهی دیگر در منطقه یورو، EUR/USD ،EUR/CHF به شدت کاهش یافتند.
منبع: TradingView
دلار آمریکا، ین ژاپن و فرانک سوئیس در مقابل ارز یورو افزایش ارزش داشتند زیرا سرمایهگذاران سرمایه خود را به سمت داراییهای ضد ریسک هدایت کردند. سخت شدن اوضاع برای یورو با اختلاف میان رم و بروکسل بر سر جاهطلبیهای بودجهای طولانیتر هم شد. انحصارگرایی مالی دولت یکی از ویژگیهای ماهیت ضد نظام آنها بود که به نوبه خود باعث عدم اطمینان بیشتر شد و سپس منجر به یورو ضعیفتر شد.
آمریکای جنوبی ناسیونالیست-پوپولیسم در برزیل
در حالی که رئیسجمهور Jair Bolsonaro به طور کلی به عنوان یک برند ملیگرا با پشتوانههای پوپولیستی شناخته میشد و واکنش بازار به انتخاب او با آغوش باز توسط سرمایهگذاران همراه شد. ملاقات او با Paulo Guedes (اقتصاددان آموزشدیده دانشگاه شیکاگو که تمایل به خصوصیسازی و تجدید ساختار نظارتی دارد) احساسات و اعتماد سرمایهگذاران را به داراییهای برزیل افزایش داد.
شاخص Ibovespa – نمودار روزانه
منبع: TradingView
از ژوئن 2018 تا سقوط بازارهای جهانی ناشیشده از کووید 19 در اوایل سال 2020، شاخص کالای Ibovespa بیش از 58 درصد افزایش یافت؛ در همین زمان شاخصS&P 500 کمی بیش از 17 درصد افزایش یافت. در جریان انتخابات اکتبر، این شاخص برزیلی تنها در یک ماه بیش از ۱۲ درصد افزایش یافت زیرا نظرسنجیها نشان میداد که Bolsonaro بر حریف جناح چپ خود ینمی Fernando Haddad پیروز میشود.
از زمان انتخاب Bolsonaro به ریاستجمهوری، فراز و نشیبهای بازارهای برزیل تاثیر خود را بر اصلاحات حقوق بازنشستگی گذاشته است. سرمایهگذاران گمانهزنی میکنند که این اصلاحات ساختاری به اندازهای قوی خواهد بود که اقتصاد برزیل را از پرتگاه رکود خارج کند و به سمت یک رشد قوی، بدون بار هزینهای بر دوش مردم ببرد.
آسیا: ناسیونالیسم هندویی در هند
انتخاب مجدد Narendra Modi به عنوان نخستوزیر، به طور گسترده مورد استقبال بازارها قرار گرفت، اگرچه نگرانیهای طولانی در مورد تأثیر ناسیونالیسم هندو بر ثبات منطقهای مطرح شد. با این حال، Modi به عنوان یک سیاستمدار حامی تجارت و بازرگانی شهرت دارد. انتخاب او سرمایهگذاران زیادی را به تخصیص مقدار قابلتوجهی سرمایه به داراییهای هند جذب کرد.
با این حال، چشمانداز خوشبینانه سرمایهگذاران به طور مستمر، با درگیریهای دورهای بین هند و همسایگانش بر سر اختلافات ارضی تضعیف میشود. در اوایل سال 2019، روابط هند با پاکستان در میان درگیری بر سر منطقه مورد مناقشه کشمیر به شدت تیره و تار شد. از زمان تقسیم سال 1947، خصومت بین این دو قدرت هستهای، یک خطر منطقهای همیشه حاضر بوده است.
India Nifty 50 Index ،S&P-500 Futures ، AUD/JPY، پس از انتشار اخبار درگیری هند و پاکستان، سقوط کرد.
منبع: TradingView
تنش بین هند و چین، به ویژه بر سر مرز مورد مناقشه معروف به LAC، در کوههای هیمالیا، بازارهای مالی آسیا را متزلزل کرد. در ژوئن سال 2020، خبر درگیری بین سربازان چینی و هندی که منجر به کشته شدن بیش از 20 نفر شد، نگرانیهایی را در مورد اینکه تشدید بیشتر تنش میتواند امنیت و ثبات مالی منطقه را به خطر بیندازد، ایجاد کرد. .
India Nifty 50 Index ،S&P 500 Futures، بازده خزانه 10 ساله ایالات متحده، USD/INR، بعد از انتشار اخبار درگیری هند با چین
منبع: TradingView
کمپینهای ملیگرایانه و دولتها با ریسک سیاسی همراه شدند، زیرا ماهیت چنین رژیمهایی بر قدرتنمایی تکیه دارد و اغلب سازش را با تسلیم شدن برابر میدانند. در زمان نوسانات سیاسی و شکنندگی اقتصادی، تأثیر مالی فروپاشی دیپلماتیک با این واقعیت تقویت میشود که به دلیل ماهیت ذاتاً سرسخت رژیمهای ملیگرا، حل و فصل یک اختلاف احتمالاً طولانی خواهد شد.
Donald Trump رئیسجمهور ایالات متحده و Modi از لفاظیهای قوی مشابهی هم در مسیر کمپینهای انتخاباتی و هم در دولتهای خود استفاده کردند. به شیوهای طعنهآمیز، شباهت ایدئولوژیک آنها ممکن است در واقع نیرویی بوده باشد که باعث شکاف در روابط دیپلماتیک شد. تنشها بین این دو در سال 2019 تشدید شد و بازارها نگران بودند که واشنگتن ممکن است جنگ تجاری دیگری را در آسیا آغاز کند و جبهه هند را با چین پیش ببرد!
واکنش بازار فارکس، وقتی که دولتها و بانکهای مرکزی به فشارهای ژئوپلیتیک و اقتصادی واکنش نشان میدهند، چگونه است
برای اقتصادهایی که درجه بالایی از تحرک و جریان سرمایه در خود دارند، اساساً چهار مجموعه مختلف از گزینههای ترکیبی سیاسی وجود دارد که میتواند واکنشی را در بازار فارکس به دنبال یک شوک اقتصادی یا ژئوپلیتیکی برانگیزد:
- سناریو 1: سیاست مالی در حال حاضر انبساطی است + سیاست پولی محدودتر میشود (انقباض) = ارز داخلی بولیش (صعودی) میشود
- سناریو 2: سیاست مالی در حال حاضر محدود (انقباضی) است + سیاست پولی انبساطیتر میشود (شل شدن) = ارز داخلی بریش (نزولی) میشود
- سناریو 3: سیاست پولی در حال حاضر انبساطی (شل) است + سیاست مالی محدودتر (منقبض) میشود = ارز داخلی بریش (نزولی) میشود
- سناریو 4: سیاست پولی در حال حاضر محدودکننده است (انقباض) + سیاست مالی انبساطیتر (شل) میشود = ارز داخلی بولیش (صعودی) میشود
توجه به این نکته حائز اهمیت است که برای اقتصادی مانند ایالات متحده و ارزی مانند دلار آمریکا، هر زمان که سیاست مالی و سیاست پولی در یک جهت حرکت کنند، اغلب تأثیری مبهم بر ارز دارد. در زیر بررسی خواهیم کرد که چگونه راهحلهای مختلف سیاستهای مالی و پولی برای شوکهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی بر بازار ارز تأثیر میگذارند.
سناریو 1: سیاست مالی شل همراه با انقباض (محدود کردن) سیاست پولی
در تاریخ 2 می 2019، به دنبال تصمیم FOMC (کمیته بازار آزاد فدرال) برای نگه داشتن نرخها در محدوده 2.25-2.50 درصد، جروم پاول، رئیس فدرال رزرو گفت که فشار تورمی نسبتاً ملایمی که در آن زمان ذکر شد، «گذرا» بوده است.
در اینجا این معنا وجود دارد که رشد قیمت کمتر از آن چیزی بود که مقامات بانک مرکزی به آن امیدوار بودند، اما به زودی تسریع خواهد شد. جنگ تجاری آمریکا با چین در کاهش فعالیت اقتصادی و کاهش تورم نقش داشت.
پیام ضمنی، کاهش احتمال کاهش نرخ بهره در کوتاه مدت بود؛ با توجه به اینکه چشمانداز فاندامنتال محکم ارزیابی میشد و مسیر کلی فعالیت اقتصادی ایالات متحده در مسیر سالمی قرار داشت. لحن خنثی فدرال رزرو نسبتاً کمتر از آنچه بازارها پیشبینی کرده بودند، داویش بود. این ممکن است توضیحدهنده این باشد که چرا احتمال کاهش نرخ فدرال رزرو تا پایان سال (همانطور که در شاخص سوآپ یکشبه مشاهده میشد) پس از اظهارات پاول از 67.2 درصد به 50.9 درصد کاهش یافت.
در همین حال، سازمان بودجه کنگره (CBO)، افزایش کسری مالی را در یک افق زمانی سه ساله پیشبینی کرد که همزمان با چرخه تنگتر بانک مرکزی خواهد بود. علاوه بر این، این امور در پسزمینه گمانهزنیها در مورد یک طرح محرک مالی دو حزبی رخ داد. در اواخر آوریل، سیاستگذاران کلیدی برنامههایی را برای یک برنامه زیرساختی به ارزش 2 تریلیون دلار اعلام کردند.
ترکیبی از سیاست مالی انبساطی و انقباض پولی باعث شد که چشمانداز دلار آمریکا صعودی باشد. انتظار میرفت بسته مالی، ایجاد شغل و افزایش تورم کند و در نتیجه فدرال رزرو را وادار به افزایش نرخ بهره سازد. همانطور که اتفاق افتاد، دلار در چهار ماه بعد، 6.2 درصد نسبت به همتایان اصلی افزایش ارزش یافت.
سناریو 1: DXY، افزایش بازده اوراق قرضه 10 ساله، سقوط فیوچرز (آتی) S&P500
منبع: TradingView
سناریو 2: انقباض سیاست مالی همراه با سیاست پولی شلتر
بحران مالی جهانی در سال 2008 و رکود بزرگ پس از آن در سراسر جهان فوران کرد و اقتصادهای حوزه مدیترانه را بیثبات کرد. این موضوع، نگرانیهایی در مورد بحران بدهیهای دولتی در سطح منطقه ایجاد کرد، زیرا بازده اوراق قرضه در ایتالیا، اسپانیا و یونان به سطوح هشداردهنده رسید. در برخی موارد، تدابیر ریاضتی اجباری اعمال شد که به ایجاد پایهای برای پوپولیسم منتقدان ناحیه یورو کمک کرد.
سرمایهگذاران شروع به از دست دادن اعتماد به توانایی این دولتها برای ارائه بدهیهای خود کردند و برای متحمل شدن به آنچه که به نظر میرسید ریسک فزاینده عدم توانایی پرداخت بدهی باشد، خواستار بازدهیهای بالاتری شدند. در شرایطی که احتمال بحران مجبور کردن به خروج بیسابقه یک کشور از عضویت در اتحادیه اروپا وجود داشت، یورو در میان هرج و مرج در شک و تردیدی بیسابقه به سر میبرد.
Mario Draghi، رئیس بانک مرکزی اروپا (ECB) در تاریخ 26 ژوئیه 2012 در لندن سخنرانی کرد (یکی از مشهورترین لحظات تاریخ مالی) و خیلیها این لحظه را لحظه نجات ارز یورو میدانند. او گفت که بانک مرکزی اروپا «آماده انجام هر کاری برای حفظ یورو است.» و در ادامه اضافه کرد: «همین کافیست!». این سخنرانی بازارهای اوراق قرضه اروپا را آرام کرد و به کاهش بازدهی کمک کرد.
بانک مرکزی اروپا همچنین برنامهای خرید اوراق قرضه به نام OMT ایجاد کرد. هدف آن کاهش فشار در بازارهای بدهی دولتی، ارائه تسکین (relief) به دولتهای مضطرب منطقه یورو بود. با اینکه برنامه OMT هرگز مورد استفاده قرار نگرفت، تنها در دسترس بودن آن به آرام کردن سرمایهگذاران پریشان کمک کرد. در همان زمان، بسیاری از کشورهای منطقه یورو اقدامات ریاضتی را برای تثبیت مالی دولت اتخاذ کردند.
در حالی که یورو در ابتدا با کاهش نگرانیها در مورد سقوط آن افزایش در ارزش داشت، ارزش این ارز در طول سه سال آینده به میزان قابلتوجهی در برابر دلار کاهش یافت. تا مارس 2015، بیش از 13 درصد از ارزش خود را از دست داد. با بررسی ساختارهای پولی و مالی، کاملاً چرایی این امور و نتایج مشخص میشود.
سناریو 2: تسکین یورو (با از بین رفتن ترس از ورشکستگی، بازده اوراق قرضه دولتی کاهش مییابد)
منبع: TradingView
اقدامات ریاضتی در بسیاری از کشورهای منطقه یورو، توانایی دولتهایشان را برای ارائه محرکهای مالی که ممکن بود به ایجاد شغل و افزایش تورم کمک کند، محدود کرد. در همان زمان، بانک مرکزی به عنوان راهی برای کاهش بحران، سیاستهای خود را از حالت سختگیرانه درآورد. در نتیجه، این ترکیب از اقدامات، ارزش یورو را در برابر اکثر همتایان اصلی خود کاهش داد.
سناریو 2: یورو، کاهش بازدهی اوراق قرضه دولتی
منبع: TradingView
سناریو 3: سیاست پولی شل همراه با سیاست مالی انقباضی
در مراحل اولیه رکود بزرگ، بانک مرکزی کانادا به عنوان راهی برای تسهیل شرایط اعتباری، بازگرداندن اعتماد و احیای رشد اقتصادی، نرخ بهره معیار خود را از 1.50 به 0.25 درصد کاهش داد. به طور متناقض، بازده اوراق قرضه 10 ساله دولت کانادا شروع به افزایش کرد. این افزایش قیمت دقیقاً همزمان با پایین آمدن شاخص سهام TSX کانادا و یافتن کف جدید رخ داد.
سناریو 3: USD/CAD ،TSX، بازده اوراق قرضه 2 ساله کانادا
منبع: TradingView
احیای متعاقب اعتماد و بهبود قیمت سهام نشاندهنده تغییر ترجیح سرمایهگذاران برای سرمایهگذاریهای پرریسکتر و بازده بالاتر (مانند سهام) به جای جایگزینهای نسبتاً مطمئنتر (مانند اوراق قرضه) بود. این تخصیص مجدد سرمایه علیرغم تسهیل پولی بانک مرکزی، بازدهی را بالاتر برد. سپس بانک مرکزی کانادا شروع به افزایش مجدد نرخ بهره خود کرد و آن را به 1 درصد رساند که تا پنج سال بعد باقی ماند.
در این مدت، نخستوزیر Stephen Harper، اقدامات ریاضتی را برای تثبیت مالی دولت در بحبوحه بحران مالی جهانی اجرا کرد. سپس بانک مرکزی تغییر مسیر داد و تا جولای سال 2015 نرخ بهره را به 0.50 درصد کاهش داد.
با شل شدن سیاست پولی در حالی که ظرفیت حمایت از سیاست مالی محدود شده بود، هم بازده اوراق قرضه داخلی و هم ارزش دلار کانادا کاهش یافتند. همانطور که اتفاق در جریان بود، کاهش هزینههای دولت در این زمان دشوار به قیمت کار آقای Harper تمام شد. Justin Trudeau پس از پیروزی در انتخابات عمومی سال 2015، به عنوان نخستوزیر جایگزین او شد.
سناریو 3: USD/CAD، بازده اوراق قرضه 2 ساله کانادا
منبع: TradingView
سناریو 4: سیاست پولی انقباضی همراه با سیاست مالی شلتر
پس از اینکه Donald Trump در انتخابات ریاستجمهوری 2016 آمریکا پیروز شد، چشمانداز سیاسی و پسزمینه اقتصادی صعودی را برای دلار آمریکا ترجیح داد. با توجه به اینکه دفتر ریاستجمهوری و هر دو مجلس کنگره و سنا تحت کنترل حزب جمهوریخواه بودند، بازارها به این نتیجه رسیدند که نوسانات سیاسی کاهش یافته است.
این امر باعث شد تا اقدامات مالی حامی بازار که توسط ترامپ در طول انتخابات پیشنهاد شده بود، شانس بیشتری برای اجرا پیدا کنند. این موارد شامل کاهش مالیات، مقرراتزدایی و ایجاد زیرساخت بود. به نظر میرسید که سرمایهگذاران تهدیدها برای راهاندازی جنگ تجاری علیه شرکای برتر مانند چین و منطقه یورو را حداقل در آن زمان نادیده میگرفتند. از لحاظ سیاستهای پولی، مقامات بانک مرکزی نرخها را در انتهای سال 2016 افزایش دادند و به دنبال افزایش مجدد حداقل 75 واحد پایه تا سال 2017 بودند.
با چشمانداز انبساط مالی و انقباض پولی، ارزش دلار آمریکا در کنار بازده اوراق قرضه و سهام داخلی افزایش یافت. این در حالی رخ داد که انتظارات مبنی بر سود شرکتها در کنار چشمانداز عملکرد اقتصادی تقویت شده بود. این امر موجب شد تا توجه روی تورم قویتر و در نتیجه واکنش هاوکیش بانک مرکزی جلب شود.
سناریو 4: شاخص دلار آمریکا (DXY)، معاملات فیوچرز S&P-500، بازده اوراق قرضه 10 ساله (نمودار 7)
منبع: TradingView
چرا ریسکهای سیاسی برای ترید مهم است؟
مطالعات بیشماری نشان دادهاند که کاهش قابلتوجه در استانداردهای زندگی ناشی از جنگ یا رکود شدید، تمایل رایدهندگان به اتخاذ مواضع رادیکال در حوزه سیاست را افزایش میدهد. به این ترتیب، احتمال دور شدن مردم از سیاستهای حامی بازار (مانند ادغام سرمایه و آزادسازی تجارت) بیشتر است و در عوض بر اقداماتی تمرکز میکنند که از جهانی شدن دور شوند و بیشتر به درون متمرکز شوند.
اقتصاد جهانی شده مدرن، هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی در همتنیده است و بنابراین هرگونه شوک سیستمی انعکاس زیادی در جهان دارد. در زمان نوسانات سیاسی قابلتوجه در میان تغییرات ایدئولوژیک بین قارهای، نظارت بر این تحولات بسیار مهم است زیرا در درون آنها فرصتهایی برای تنظیم استراتژیهای ترید کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت وجود دارد.