در هسته بازار فارکس، نرخ بهره معمولا به عنوان محرک اصلی در نظر گرفته میشود. به هر حال، اگر یک سرمایهگذار بتواند پرداختهای بهرهای را به صورت روزانه فقط به دلیل لانگ یا شرت کردن یک جفت دریافت کند، انگیزهای وجود دارد که میتواند جریان سرمایه را به آن ارز هدایت کند. و اگر سناریوی افزایش نرخ بهره داشته باشیم، که در آن یک اقتصاد به طور مداوم نرخهای بهره را بالا میبرد تا تورم را کنترل کند، این میتواند منجر به روند طولانیای شود که در آن، ارز مربوطه توسط فعالان بازار که به دنبال جذب نرخ جدید و بالاتر هستند، پیشنهادهای بالاتری ثبت میکنند (bid)
- هسته بازار فارکس، ترید و جریان سرمایه در آن است که نیازمند دانش مدیریت سرمایه است.
- این مقاله نشان میدهد که چرا ترید و جریان سرمایه، ناشی از قیمتهای روز ارزها، میتواند برای یک اقتصاد و شرکتی که در داخل آن اقتصاد فعالیت میکند تاثیرگذار باشد.
- در پایین، به یک مثال فرضی با استفاده از قیمتهای واقعی و سناریوهای واقعی که بر اقتصاد ژاپن تأثیر گذاشتهاند میپردازیم
اما، ارزها از این جهت با سهام تفاوت دارند که یک کلاس (دسته) دارایی مجزا نیستند: عواقبی وجود دارد. و میدانیم که بسیاری از چیزهای خوب میتواند به یک چیز بسیار بد تبدیل شود، همانطور که در کشور ژاپن شاهد بودیم که چگونه “معجزه اقتصادی ژاپن” پس از جنگ جهانی دوم به “دهههای از دست رفته” برای اقتصاد ژاپن تبدیل شد.
در حالی که اقتصاد ژاپن در یک دوره 45 ساله شاهد رشد قوی بود (ین ژاپن قوی بود) همراه با توافق پلازا در سال 1985، فرسایش اقتصادی قابلتوجهی را تجربه کرد و اقتصاد سه دهه کندی رشد را تجربه کرد و در برخی موارد با کاهش تورم مواجه شد. در پایین، به مثالی نگاه می کنیم که چگونه میتوان با استفاده از یک هزینه بسیار منطقی این اتفاق را تجربه کرد.
چرا چرخههای (سایکلهای) اقتصادی در بازار مهم هستند؟
چارت ماهانه USD/JPY (از سال 1977 تا 2004)
صحنه نمایش ینِ ژاپن
برای بیان کامل این داستان، باید یک درس تاریخی سریع را با جفتارز USD/JPY طی کنیم، و ریشه این داستان به دهه 70 و رکود تورمی بازمیگردد.
برای غلبه بر رکود تورمی، Paul Volcker مجبور شد در تلاش برای متوقف کردن تورم افسارگسیختهای که در آن زمان وجود داشت، نرخ بهره را به سطح بسیار بالایی در ایالات متحده افزایش دهد. این نرخهای بهره فوقالعاده بالا، تقاضای قابلتوجهی را برای دلار آمریکا به دنبال داشت که ناشی از استراتژی «carry trade» و واگرایی نرخ بین دو جفت بود.
از پایینترین سطح سال 1978 تا بالاترین میزان در سال 1982، USD/JPY بیش از 56 درصد افزایش یافت. این جفتارز پس از تأثیرگذاری سیاستهای Volcker در ایالات متحده آرام گرفت، اما از مارس 1984 تا فوریه 1985، گاوها مجدداً کنترل را در دست داشتند و به بالاترین سطح در سال 1985 یعنی 262.80 در جفت USD/JPY رسیدند. و این تقریباً زمانی بود که توافق پلازا به اجرا درآمد، که اساساً توافقی بین گروه G5 برای دستکاری نرخ ارز به منظور کاهش ارزش دلار آمریکا بود.
و آن موقع بود که ین شروع به نشان دادن قدرت خود کرد.
تحقیق ما را در مورد تاریخچه جنگهای تجاری و تأثیر آن بر بازارها ببینید!
در مثال زیر، ما قصد داریم به مدلی فرضی با استفاده از قیمتها از سال 1998 تا 2008 نگاه کنیم، زمانی که نرخ مبادله (تبدیل) USD/JPY به میزان قابلتوجهی کاهش یافته بود. اما، این موضوع بسیار قبل از تاریخ 1998 برای کشور ژاپن در جریان بود.
جهان واقعی (اما با مثال فرضی) و نرخهای تبادل در عمل
بیایید بگوییم که یک خودروساز ژاپنی در سال 1998 خودرویی را طراحی کرده است؛ و محاسبه شده است که برای تولید آن تقریباً 2,800,000 ین (20,000 دلار) هزینه دارد. هیچ مشکلی هم ندارد، چونکه که آنها قصد داشتند ماشین را به قیمت 30000 دلار بفروشند که باعث میشود سود بسیار خوبی معادل 10،000 دلار از هر ماشین کسب شود.
نرخ تبدیل جفتارز USD/JPY در سال 1995 تقریباً 140.00 ین بود. در پایین میتوان به قیمت کلی و فروش یکی از این خودروها نگاه کرد:
به یاد داشته باشید که ارزش 1 دلار در سال 1998 حدود 140.00 ین بود، بنابراین هزینه ساخت این خودرو 2،800،000 ین بوده است. خب، هیچ اشکالی ندارد؛ زیرا آنها خودرو را به قیمت 30،000 دلار یا 4،200،000 ین میفروختند. این باعث شد که سازنده خودرو سود خوبی معادل 1,400,000 ین یا 10,000 دلار داشته باشد.
اگر شرایط برای همیشه به همین منوال باقی بماند، مطمئناً سازنده خودروی ما با حاشیه سود 50 درصدی برای هر خودروی فروختهشده راضی خواهد بود.
اما شرایط یکسان نماند. دنیا در سال 1998 برای همیشه تغییر بزرگی کرد.
تنها 13 سال بعد، نرخ تبدیل جفتارز USD/JPY به زیر 80 رسید.
طرحشده توسط James Stanley
بیایید ببینیم که سازنده خودرو ما در آن محیط چگونه عمل میکند.
هنوز هم هزینه ساخت این خودرو 2,800,000 ین است، زیرا آنها در ژاپن به کارگران حقوق میپردازند و در ژاپن کالا میخرند (و احتمالاً دستمزدهای بالاتری میپردازند تا با تورم همگام شوند، اما برای مثال و ساده پیش رفتن آن، هزینههای نیروی کار را یکسان در نظر میگیریم). بنابراین تغییر در نرخ تبادل لزوماً تغییری در هزینه آنها ایجاد نمیکند.
با این حال، تأثیر بسیار زیادی بر درآمد فروش آنها دارد. به یاد داشته باشید که چگونه آن را به قیمت 30000 دلار در ایالات متحده میفروختند. خوب، اکنون آنها فقط 2،400،000 ین (30،000 دلار ضربدر 80.00 ین = 2،400،000) پس میگیرند.
آنها حتی دیگر هزینههای خود را پوشش نمیدهند! حاشیه سود 50٪ از دست رفته است، فقط به این خاطر که ین ژاپن قویتر شده است
خودروساز ما اکنون بابت هر خودرو فروختهشده 400000 ین ضرر میکند. به نظر شما این تا کی ادامه خواهد داشت؟ بسیاری از کسب و کارها اگر در ضرر باشند، نمیتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.
بنابراین، سازنده خودرو ما چه خواهد کرد؟ خوب، آنها عکسالعمل نشان خواهند داد و هیچ یک از گزینههای آنها خیلی خوب نیست. آنها میتوانند قیمت را در ایالات متحده افزایش دهند، اما در نتیجه به اندازه قبل اتومبیل نخواهند فروخت. مشتریان متوجه خواهند شد که خودروساز ژاپنی قیمت را بیشتر از خودروسازان آلمانی، آمریکایی یا چینی افزایش داده است. بنابراین این واقعا یک گزینه به حساب نخواهد آمد.
اغلب اوقات، واکنش کاهش هزینهها است. این به معنای اخراج کارگران یا حداقل استخدام تعداد کمتری از آنها است. آنها شروع به تمرکز روی «بازدهی» کسبوکار میکنند و تلاش میکنند تا هر راهی را پیدا کنند تا بتوانند حداقل هزینههای خود را پوشش دهند.
تمام اقدامات انجام شده توسط سازنده خودرو ما برای کاهش هزینهها برای کل اقتصاد منفی است: افراد شاغل کمتر میشود (بیکاری بیشتر)، افزایش حقوق کمتر یا صفر (تورم کمتر)، و احساس وحشت در مورد اطمینان به اقتصاد و آینده آن؛ همه اینها با توجه به اینکه سازنده خودرو ما لزوماً هیچ اشتباهی انجام نداده است. آنها فقط در اثر داشتن ارزی قویتر، شوکه و غافلگیر شدهاند.
دقیقاً به همین دلیل است که ژاپن در رکودی چند ده ساله غرق شده بود و فشارهای کاهش تورم را در سراسر اقتصاد خود مشاهده میکرد.
عکسالعمل
خب، ژاپن چه عکسالعملی نشان داد؟ آنها تلاش کردن تا ارز خود را ارزان (ارزش آن را کاهش دهند) کنند. زیرا اگر آنها بتوانند موفق شوند، اثر طرف مقابل معادله به کمک آنها میآید.
بنابراین، فرض کنید سازنده خودرو ما راهی برای ادامه حیات در این محیط با ین گران پیدا کرده است. و هزینهها را به 2,300,000 ین برای هر خودرو کاهش دادهاند.
مطمئنا این یک سناریوی مطلوب نیست، زیرا اکنون آنها حاشیه سود حداقلی دارند (فقط 100000 ین برای هر خودرو). ولی راهی پیدا کردهاند تا ادامه دهند.
اما زمانی که بانک ژاپن بالاخره ین را ضعیفتر کرد، خودروساز ما در موقعیتی قرار گرفت که سود بسیار بیشتری کسب کند.
بیایید فرض کنیم که بانک ژاپن کاری شبیه به پایان سال 2012 انجام میدهد و ین را پایینتر میآورد (به زیر 100.00) (USD/JPY بالاتر)
خب، خودروساز ما از دوران سخت چیزهایی یاد گرفته است و همچنان خودرو را با قیمت 2،300،000 ین تولید میکند. اما اکنون که USDJPY به 100.00 رسیده است، آنها به ازای هر ماشین فروختهشده 3،000،000 پس می گیرند. یک سود 700،000 ینی!
این موضوع، معنای زیادی دارد. زیرا اکنون میتوان آن سود را دوباره در شرکت در تجهیزات سرمایهگذاری کرد. این خرید تجهیزات سودی را برای تولیدکنندگان ژاپنی به همراه خواهد داشت، همچنین پس از آن باید کارگران بیشتری را استخدام کنند. تولیدکننده خودروی ما اکنون میتواند با قیمتگذاری، رقابتیتر عمل کند؛ چون در حالحاضر آنها حاشیه سود مطمئنی دارند، میتوانند دست به کاهش قیمت بزنند و حتی میتوانند با ارائه قیمت پایینتر از همتایان آلمانی یا آمریکایی خود بیشتر بفروشند.
در نهایت، خودروساز ما نیاز به استخدام کارگران بیشتری خواهد داشت و چون تقاضا برای کارگران افزایش یافته است (از آنجایی که تجهیزات و خودروسازان هر دو نیاز به استخدام افراد بیشتری دارند)، دستمزدها باید افزایش یابد.
این تاثیر مضاعفی است که رشد اقتصادی در یک اقتصاد به همراه میآورد و تنها چیزی که واقعاً اتفاق افتاد تغییر در نرخ تبدیل ارز بود.
کاهش قیمت ارز صادرات را جذابتر میکند و برای اقتصادهای مبتنی بر صادرات، ارزهای ارزانتر میتواند رشد قابلتوجهی را در اقتصاد به ارمغان بیاورد.
این هستهای است که در مرکز بازار فارکس قرار دارد: ترید و جریان سرمایه. و این محرکی است که اغلب پنهان میماند، زیرا اقتصاد جهانیشده کشورها را به قدری همسو کرده است که تصور اینکه یک اقتصاد بزرگ عطسه کند بدون اینکه دیگری (کشورهای دیگر) سرما بخورد، دشوار است.